گروه روانکاوی ردیاد

تماس با ما
  • 09359451063
  • info@radyaad.com
  • تهران، خیابان شریعتی، بالاتر از میرداماد، کوچه زیبا، پلاک49، طبقه 5، واحد 13

روان‌درمانی چیست؟

روان‌درمانی یکی از روش‌های اصلی درمان مشکلات روانی است که بر شناخت، بازتجربه و تغییر آسیب های روانی تمرکز دارد. زیگموند فروید، بنیانگذار روانکاوی، روان‌درمانی را به‌عنوان روشی اساسی معرفی می‌کند که قادر است به عمق روان فرد دست یافته و تغییرات پایداری ایجاد کند. به عبارتی روان‌درمانی فرآیندی است که طی آن فرد با کمک درمانگر به بررسی افکار، احساسات و تجربیات خود می‌پردازد. برخلاف روش‌های دارویی که تنها علائم را کنترل می‌کنند، روان‌درمانی تلاش می‌کند تا علت‌های بنیادین مشکلات روانی را شناسایی و در ادامه حل و فصل کند. فردی که دچار اضطراب شدید است، ممکن است تصور کند که این مشکل فقط مربوط به شرایط فعلی زندگی‌اش است. اما در جلسات روان‌درمانی، آرام آرام متوجه می شود که این اضطراب ریشه در تجربیات ناخودآگاه مانند ترس از طرد شدن توسط والدین دارد. در این روش، درمانگر به فرد کمک می‌کند تا این الگوهای ناخودآگاه را شناسایی کرده و با آنها مواجه شود.

فروید در بسیاری از نوشته های خود به مسئله مهمی اشاره می‌کند که در روان‌درمانی نقش کلیدی دارد و آن، رابطه بین درمانگر و مراجع است. از دیدگاه فروید، این ارتباط نه‌تنها عاملی در موفقیت درمان محسوب می‌شود، بلکه در خود فرآیند درمانی تأثیر عمیقی بر تغییرات روانی بیمار دارد. او تأکید می‌کند که روانکاوی بدون یک ارتباط درمانی قوی، نمی‌تواند به نتیجه مطلوب برسد. در فرآیند روان درمانی، رابطه‌ای خاص و منحصر‌به‌فرد بین مراجع و روان درمانگر شکل می‌گیرد که به آن "انتقال"(Transference)  می‌گوید. انتقال زمانی اتفاق می‌افتد که مراجع احساسات، افکار، و تجربیاتی را که در گذشته نسبت به افراد مهم زندگی‌اش داشته، به درمانگر نسبت می‌دهد. این فرایند می‌تواند مثبت یا منفی باشد، و فهم آن در تحلیل روانی بیمار بسیار حیاتی است.

به‌عنوان مثال، مراجعی که در کودکی توسط والدینش مورد انتقاد قرار گرفته، ممکن است این احساس را در جلسات روان درمانی به درمانگر منتقل کند و تصور کند که درمانگر نیز او را قضاوت می‌کند، حتی اگر چنین چیزی واقعیت نداشته باشد. این وضعیت فرصتی برای درمانگر است تا به مراجع کمک کند تا این الگوی ناخودآگاه را شناسایی کرده و پردازش کند. هرچند پرداختن به فرآیند انتقال، در جلسات روانکاوی صورت پذیرفته و در سایر رویکردهای روان درمانی چندان و یا به هیچ وجه بدان پرداخته نمی شود.

فروید همچنین تأکید داشت که رفتار درمانگر در تنظیم مسیر درمان تأثیری ژرف دارد. درمانگر باید بتواند یک فضای امن و بدون قضاوت ایجاد کند تا مراجع بتواند افکار و احساسات خود را آزادانه بیان کند. مراجعی را تصور کنید که در کودکی بارها احساس کرده که والدینش او را نادیده می‌گیرند و احساساتش را بی‌اهمیت می‌دانند. این کودک ممکن است یک مکانیزم دفاعی ناخودآگاه برای مقابله با این احساس طرد شدن ایجاد کند. مکانیزمی مثل سرکوب احساسات یا حتی تبدیل شدن به فردی بسیار پرحرف که سعی می‌کند توجه دیگران را جلب کند.

در جلسات روانکاوی، زمانی که او با درمانگر روبه‌رو می‌شود که بدون قضاوت به حرف‌هایش گوش می‌دهد، ممکن است برای اولین بار تجربه‌ای متفاوت از رابطه با دیگر  افراد را احساس کند. اینکه نیازی نیست برای شنیده شدن فریاد بزند یا خود را ثابت کند. این لحظه می‌تواند تجربه ای مهم برای مراجع باشد که به‌تدریج از الگوی دفاعی خود آگاه شده و در ادامه و در همراهی با روانکاو، آسیب مذکور بازپردازش و در نتیجه حل و فصل گردد؛ تا اینکه همچنان برای جلب توجه دیگران رفتارهای افراطی نشان دهد. روانکاو در این شرایط نه‌تنها شنونده‌ای خنثی نیست، بلکه با "تحلیل انتقال" به مراجع کمک می‌کند تا در ابتدا بفهمد که چگونه الگوی گذشته‌اش در روابط امروزش بازتکرار می شود و از طرفی به واسطه ارتباط درمانی شکل گرفته شده بین مراجع و روانکاو، می‌تواند تغییر یابد.

از طرفی این نوع ارتباط بین درمانگر و مراجع می تواند با فراز و نشیب هایی نیز همراه باشد. یکی از آنها زمانی رخ می‌دهد که بیمار وابستگی عاطفی شدیدی به درمانگر پیدا کند. اگر بیمار درمانگر را به‌عنوان تنها فردی ببیند که او را درک می‌کند، ممکن است دچار وابستگی روانی شود و تصور کند که بدون درمانگر نمی‌تواند به زندگی ادامه دهد. این حالت، به‌عنوان نوعی انتقال شناخته می‌شود که می‌تواند مانع پیشرفت درمان شود. در این شرایط روانکاو به تحلیل آنچه در حال رخ دادن است می پردازد. چرا که این نوع ارتباط، خود حکایت از ارتباطی دیرینه بین مراجع و دیگر افراد نزدیک زندگیش دارد.

همچنین، درمانگر نیز باید مراقب باشد که وارد انتقال متقابل (Countertransference) نشود، یعنی احساسات شخصی خود را در درمان دخالت ندهد. فروید تأکید می‌کند که درمانگر باید بتواند رابطه درمانی را کنترل کند و از تأثیرگذاری احساسات شخصی خود بر مراجع جلوگیری کند. از این جهت، این تعامل پیچیده و ظریف، یکی از اصلی‌ترین ویژگی‌های روانکاوی است که آن را از سایر روش‌های روان درمانی متمایز می‌کند.

 

نویسنده: حامد واحدی

 



3 نظر:

نظر بدهید

تماس با ما