شاید بتوان گفت روان انسان را به مثابهی یک سرزمین پهناور و چندلایه به تصویر کشید؛ سرزمینی که بسیاری از فعالیتهای روانی در آن به صورت خودکار و بدون آگاهی اتفاق میافتند. این مفهوم را بههمین سادگی نمیتوان توضیح داد؛ بلکه نیاز به نگاهی عمیقتر دارد تا بتوان فهمید چگونه بخشهای پنهان روان، زندگی روزمره ما را تحت تأثیر قرار میدهند.
فروید روان ما را به سه بخش اصلی تقسیم میکند: خودآگاه، پیشآگاه و ناخودآگاه. بخش خودآگاه شامل همهی افکاری است که در هر لحظه به آنها توجه داریم، مانند حرفهای جاری، تصمیمات روزمره یا حواس و احساساتی که در دسترس فوری ما هستند. پیشآگاه نیز مانند قسمتی از کتاب است که اگر کمی تلاش کنیم میتوانیم به آن دست یابیم؛ خاطراتی که شاید در حال حاضر زیر سطح روان ما قرار دارند اما در مواقع نیاز به آسانی قابل بازیابی هستند.
اما پنهانترین قسمت، بخش ناخودآگاه است. فروید استدلال میکند که ناخودآگاه نه تنها محل سرکوب خاطرات و احساسات اضطراب آور و دردناک است، بلکه شامل تمام فرآیندهایی میشود که بدون دخالت آگاهی ما رخ میدهد. او با ارائه مثالها و دلایلی سعی میکند نشان دهد که وجود ناخودآگاه امری ضروری برای توضیح بسیاری از رفتارهای انسانی است. به عنوان نمونه، برخی از واکنشهای احساسی که به ظاهر بیدلیل به نظر میرسند، ریشه در تجاربی دارند که روزگاری به شدت سرکوب شدهاند. شاید شما تجربه کرده باشید که در شرایطی بدون دلیل واضح احساس نگرانی یا حتی عصبانیت کنید؛ فروید این را نشانهای از فعالیتهای ناخودآگاه دانست. به زبان سادهتر، ناخودآگاه میتواند مانند یک انبار عظیم از خاطرات و احساسات باشد که برخی از آنها به دلیل درد یا ناراحتی توسط روان سرکوب شدهاند تا مانع از ظاهر شدن در آگاهی روزمره شوند.
این مکانیزم سرکوب، که یکی از اصلیترین دفاعهای روانی محسوب میشود، به ما کمک میکند تا برخی از تجربیات ناراحتکننده یا ناخواسته را از روان دور نگه داریم. اما مسئله اینجاست که این خاطرات یا احساسات سرکوبشده به هیچوجه نابود نمیشوند؛ بلکه در اعماق ناخودآگاه باقی میمانند و زمانهایی ناگهان میتوانند از طریق رؤیاها، لغزشهای زبانی یا رفتارهای غیرمنتظره به سطح آگاهی بالا بیایند.
این تقسیمبندی کمک میکند تا درک بهتری از چرایی وجود رفتارها و واکنشهای غیرمنتظره داشته باشیم. شاید بارها پیش آمده باشد که یک خاطره یا تصویر به طرز مبهمی در ذهن شما ظاهر شود؛ این تصویری است که از عمق ناخودآگاه به سطح پیشآگاه آمده و اگر به آن اندیشیده شود، میتواند دلایل مشخصی برای احساسات یا واکنشهای فعلی شما به عنوان فرد ارائه دهد.
مکانیسم دفاعی سرکوب یکی از اصلی ترین فرآیندهایی است که خاطرات و احساسات دردناک را دور از ذهن آگاه نگه می دارد. این فرآیند به طور کلی به معنای جلوگیری از ورود برخی محتوای آزاردهنده به سطح آگاهی است. تصور کنید تعدادی عکس و نامهی قدیمی در یک صندوق چوبی قدیمی است و در آن قفل شدهاند؛ شاید محتویات آن جلوی چشمان ما نباشد ولی ندیدن آنها به معنی نبودن آنها نیست.
از طرفی رفتارهای ما تا حد زیادی تحت تأثیر نیروهای ناخودآگاه قرار دارند. می توان گفت تمام تصمیمات کوچک و بزرگی که در طول زندگی روزمره میگیریم، ناشی از کنش و واکنشهای ناخودآگاه است. مثلاً وقتی برای اولین بار در یک موقعیت آشنا احساس اضطراب میکنید یا واکنشی نامتعارف نشان میدهید، ممکن است دلیل آن نه از آنچه در آگاهی شماست، بلکه از خاطرات یا احساساتی باشد که در زیر سطح روان شما جای گرفتهاند. یا به عنوان مثالی دیگر، می توان به رفتارهایی اشاره کرد که ممکن است ناخواسته از ما سر بزند و یا بر عکس رفتارهایی که برای رخ دادن آنها از هر شنبه ای به خود قول می دهیم اما باز هم آن را انجام نمیدهیم. در ادبیات ما نیز شعرایی چون شفیعی کدکنی این مفهوم را به زیبایی به قلم شعر درآوردهاند:
هیچ میدانی چرا چون موج
در گریز از خویشتن پیوسته میکاهم؟
زان که بر این پردهی تاریک
این خاموشی نزدیک
آنچه میخواهم نمیبینم
وآنچه میبینم نمیخواهم
فروید به روابط میان رویاها و ناخودآگاه توجه ویژهای داشت. او معتقد بود که رؤیاها تنها تصاویری بیهدف نیستند، بلکه داستانهایی پر از پیامهای رمزی هستند که ناخودآگاه ما میخواهد به ما منتقل کند. روانکاوی بر این باور است که تحلیل رؤیاها میتواند سرنخهایی از ناگفتههای پنهان روان به دست دهد.
هرگاه در خواب دنیایی از تصاویر و احساسات به سراغ ما میآید، بخشی از آنها، خاطرات یا دغدغههایی هستند که در طول زمان پنهان ماندهاند. این پردهی نازک بین رؤیا و واقعیت، ما را به این فکر وا میدارد که شاید در پسِ تصاویری که در خواب میبینیم، نشانههایی از احساسات عمیق و گذشتهای نه چندان دور وجود داشته باشد. در واقع، رؤیاها به عنوان یک زبان نمادین عمل میکنند که از عمق ناخودآگاه پیام میآورند؛ پیامی که شاید در ابتدا کمی مبهم به نظر برسند، اما پس از گوش سپردن بدانها، روایتی عمیق از زندگی ما ارائه می دهند.
آنچه گفته شد، توصیفی کوتاه و مختصر از مفهوم بنیادین و عمیق ناخودآگاه، بر اساس نظریه فروید، بنیانگذار روانکاوی است. مفهومی که می توان از آن به عنوان شالوده روانکاوی نام برد. اگرچه شرح و بسط بیشتر این مفهوم در این مجال نمی گنجد، اما به یقین، در سایر مقالات و نیز بسته به موضوع مورد بحث، بارها و بارها به این مفهوم باز خواهیم گشت.
نویسنده: حامد واحدی
متن
3 نظر:
نظر بدهید