موضوع آگاهی جنسی کودکان یکی از بحثهای اساسی روانکاوی است که فروید به آن پرداخته و آن را بهعنوان بخشی از فرآیند رشد طبیعی انسان در نظر گرفته است. او در مقاله «روشنگری جنسی کودکان» تلاش میکند تا نشان دهد که سرکوب موضوعات جنسی میتواند منجر به اضطرابهای ناخودآگاه، سرکوبهای روانی، و شکلگیری مشکلات جنسی در بزرگسالی شود. او تأکید دارد که بسیاری از دیدگاههای محافظهکارانه درباره روشنگری جنسی بر "پریشانی اجتماعی و عدم آگاهی علمی بزرگسالان" استوار هستند. از سوی دیگر، او تأکید میکند که آموزش جنسی باید بر اساس سن و شیوه مناسب ارائه شده و همچنین تصورات غلط رایج درباره نبود امیال جنسی در کودکان اصلاح شود، زیرا مشاهدههای بالینی نشان میدهد که کودکان از سنین پایین دارای کنجکاوی طبیعی نسبت به جنسیت و روابط انسانی هستند. اطلاعرسانی صحیح در این زمینه میتواند به ایجاد نگرشی کارآمد نسبت به مسائل جنسی و کاهش اختلالات روانی مرتبط، کمک کند.
فروید استدلال میکند که کودکان از سنین بسیار پایین دارای کنجکاوی طبیعی درباره مسائل جنسی هستند. این کنجکاوی بخشی از فرآیند شناخت و رشد آنهاست و اگر بهدرستی مدیریت شود، میتواند به رشد روانی و جنسی آنها کمک کند.
او معتقد بود که کودکان بهطور طبیعی سؤالاتی درباره بدن، روابط، و تفاوتهای جنسی دارند و اگر این سؤالات بهدرستی پاسخ داده نشوند، میتوانند باعث افزایش کنجکاوی و شکلگیری "تصورات تحریفشده درباره جنسیت" و از طرفی به "احساس گناه و اضطراب" منجر شده و البته که به دنبال آن، در آینده مشکلاتی روانی چون تعارضهای درونی، اضطرابهای جنسی، فوبیا (ترس بیمارگونه) یا رفتارهای وسواسی ایجاد شود.
به منظور توضیح بیشتر و ذکر مثال برای روشن تر شدن موضوع، می توان به بخشی از مقاله که در آن، فروید مشاهدات یک کودک چهار ساله درباره موضوعات جنسی را ذکر می کند، اشاره کرد. او در این مثال سعی دارد تا نشان دهد که کودکان از سنین بسیار پایین "کنجکاوی طبیعی" درباره تفاوتهای جنسی دارند. این مثال از کودک معروف به «هانس کوچک» گرفته شده است. هانس کوچک، که در محیطی رشد کرده بود که والدینش سعی نمیکردند کنجکاوی او را سرکوب کنند، سؤالات مستقیمی درباره تفاوتهای جنسی مطرح میکرد. بهعنوان مثال:
- او در سن سه سالگی، از مادرش پرسید: «مامان، تو هم یک ویدلر (اصطلاح کودکانه برای اندام تناسلی) داری؟» مادرش بدون خجالت پاسخ داد: «البته، تو چی فکر میکنی؟»
- در همان سن، وقتی به یک اصطبل برده شد و دید که گاو شیردهی میکند، گفت: «وای نگاه کن، از ویدلرش شیر میاد! »
- کمی بعد، آب خروجی از یک لوکوموتیو را دید و گفت: «آه، لوکوموتیو هم ویدلر داره! ولی ویدلرش کجاست؟»
- در سن سه سال و چند ماهگی، شروع به دستهبندی تفاوتها کرد و گفت: «یک سگ و یک اسب ویدلر دارند؛ یک میز و یک صندلی ندارند».
این مشاهدات نشان میدهد که کودکان بهطور طبیعی و بدون شرم درباره تفاوتهای جنسی فکر میکنند و سعی دارند دنیای اطراف خود را بر اساس منطق تجربیشان درک کنند.
در ادامه فروید به توضیح مفهوم خودارضایی در کودکان اشاره می کند. به نظر او، کودکان از سنین بسیار پایین دارای تحریکات و احساسات جنسی هستند. اما این تجربیات لزوماً به شکلی که در بزرگسالی دیده میشود، رخ نمیدهند. برخی از مناطق بدن کودکان، به دلیل تحریک عصبی، احساس لذت تولید میکنند. این مناطق که او آنها را «مناطق اروتوژنیک» مینامد، شامل بخشهایی از پوست و اندامهایی هستند که در اثر تماس یا تحریک، احساس خوشایندی در کودک ایجاد میکنند. گذار از این مرحله که «اتو-اروتیسم» نامیده میشود، بخشی طبیعی از رشد روانی-جنسی کودک است و در طول زمان دستخوش تغییراتی میشود که نهایتاً در دوران بلوغ، به عملکرد جنسی بالغ تبدیل میشود. این تجربیات لزوماً به معنای بروز رفتارهای جنسی به مفهوم بالغ نیستند، بلکه بخشی از رشد طبیعی سیستم عصبی و شناخت بدن توسط کودکند.
از جمله نکات کلیدی دیگر مقاله فروید این است که، تربیت جنسی می تواند تأثیر مستقیمی بر شکلگیری روابط عاطفی و اجتماعی داشته باشد. به طوری که افرادی که در کودکی دچار ناآگاهی یا اضطرابهای جنسی شدهاند، ممکن است در ارتباطات آینده خود دچار مشکلاتی شوند. از این رو روانکاوی تلاش میکند ریشههای این مشکلات را که ممکن است در بزرگسالی به اشکالی دیگر نمایان شوند بررسی کرده و به فرد کمک کند تا تجربه ای کارآمدتر نسبت به خود و دیگران پیدا کند.
ترجمه و تالیف: حامد واحدی
3 نظر:
نظر بدهید