گروه روانکاوی ردیاد

تماس با ما
  • 09359451063
  • info@radyaad.com
  • تهران، خیابان شریعتی، بالاتر از میرداماد، کوچه زیبا، پلاک49، طبقه 5، واحد 13

بدن تغییر یافته؛ بازتاب ناخودآگاه در پوست و گوشت

  • خانه
  • مقالات
  • بدن تغییر یافته؛ بازتاب ناخودآگاه در پوست و گوشت

در جهانی که تصویر بدن به‌صورت بی‌وقفه ارزیابی و بازتولید می‌شود، و بدن نه فقط زیست‌شناختی بلکه فرهنگی و روانی تلقی می‌گردد، میل به تغییر دادن آن، از لاغری و چاقی گرفته تا تتو، جراحی‌های زیبایی، تغییر جنسیت یا عضله‌سازی، به‌عنوان بخشی از تجربه زیسته انسان معاصر اهمیت یافته است. روانکاوی این پدیده را صرفاً یک تصمیم زیبایی‌شناختی یا انتخاب آگاهانه نمی‌داند، بلکه آن را بازتابی از تعارضات روانی، فقدان‌های رابطه‌ای و نیازهای برآورده‌نشده درونی تلقی می‌کند.

 

از منظر فروید و پس از او نظریه‌پردازان روان‌تنی، وقتی ذهن توان بیان هیجانی خود را نداشته باشد، بدن زبان می‌گشاید. در همین راستا، تغییرات بدنی می‌توانند به‌عنوان اشکال خاصی از سوماتیزاسیون در نظر گرفته شوند؛ نه به‌صورت نشانه‌هایی مزمن یا دردهای پراکنده، بلکه به‌صورت اقدامات فعالانه برای بازنویسی بدن. این تغییرات، در بسیاری از موارد، نماد تلاش ناهشیار برای بازسازی تصویر خود، احیای رابطه از دست‌رفته یا بازگرداندن کنترل روانی است.

 

برای مثال، زنی که بارها بینی، گونه، لب‌ها و حتی فرم فک خود را تغییر می‌دهد، ممکن است در حال بازسازی صورتی باشد که مادرش هرگز دوست نداشت یا از او انتقاد می‌کرد. بدن او صحنه‌ای‌ست برای تکرار رابطه‌ای که هنوز بسته نشده است؛ بازتابی از تمایل به دیده شدن، تأیید شدن و شاید حتی بازگشت به نگاه مادری که هیچ‌گاه «نگاه بازتابی» نبود.

 

از دیدگاه لاکان، میل همواره بر فقدان بنا شده است. تغییر دادن بدن، در این چارچوب، تلاشی است برای ساختن ابژه میل—چیزی که تصور می‌کنیم اگر آن را به دست آوریم، کامل خواهیم شد. اما ابژه میل، همچون فانتزی، هیچ‌گاه اشباع نمی‌شود. بدن جدید، اگرچه ممکن است برای مدتی رضایت‌بخش باشد، اما به‌زودی به وضعیت «ناکامل بودن» بازمی‌گردد، و تغییر بعدی آغاز می‌شود. در این چرخه، میل، همواره از خلال غیاب خود عمل می‌کند.

 

نظریه‌های روابط ابژه لایه‌های ژرف‌تری به این تحلیل می‌افزایند. ملانی کلاین مطرح می‌کند که کودک، در مراحل نخستین زندگی، ابژه‌های خوب و بد را درون‌فکنی می‌کند. وقتی این ابژه‌ها با اضطراب و ناکامی همراه باشند، تصویر درونی از خود و دیگری دچار انشقاق می‌شود. در بزرگسالی، فرد ممکن است از طریق تغییر بدن در پی کنار آمدن با ابژه‌های درونی‌شده‌ای باشد که هنوز تهدیدگر و اضطراب‌آورند. مردی که بدنش را به‌طور افراطی عضله‌ای می‌کند، شاید در حال مواجهه با تصویری از پدر قضاوت‌گر یا مادر مضطرب باشد که همچنان در روان او فعال‌اند.

 

وینیکات به ما یادآوری می‌کند که خود اصیل تنها در حضور «مادر به‌اندازه‌کافی خوب» می‌تواند شکل بگیرد. این حضور، به کودک امکان می‌دهد تجربه‌های بدنی خود را در بستری امن و پاسخ‌گو سامان دهد. اگر این محیط نگهدارنده آسیب ببیند، کودک ممکن است نتواند به حس تداوم وجود دست یابد. در بزرگسالی، اقدام به تتوهای شدید، سوراخ‌کاری مکرر بدن یا حتی جراحی‌های مکرر، می‌توانند تلاشی باشند برای احضار مرزهایی که در کودکی گم شده‌اند—تجلی‌هایی بیرونی از اضطراب‌های درونی درباره «بودن»، «دیده شدن» یا «تماس داشتن».

 

در همین راستا، فربرن به‌جای تأکید صرف بر سائق‌های غریزی، بر اهمیت رابطه اولیه با ابژه تأکید می‌ورزد. در تجربه او، اختلال در این رابطه منجر به درونی‌سازی ابژه‌های آسیب‌زا می‌شود که فرد برای رهایی از اثرشان، به بازآفرینی‌های بیرونی (همچون تغییر بدن) متوسل می‌گردد. تغییر بدن، در این نگاه، نه فقط یک واکنش دفاعی، بلکه تلاشی برای ارتباط دوباره با ابژه‌ای است که هیچ‌گاه پاسخ‌گو نبوده است.

 

در بُعد اجتماعی-فرهنگی، تحلیل فمینیستی، به‌ویژه از منظر سوزی اورباخ، بدن زن را به‌عنوان صحنه‌ای برای مقاومت یا اطاعت بررسی می‌کند. تغییرات بدن در زنان، از جراحی‌های زیبایی تا رژیم‌های سفت و سخت، اغلب تلاشی هستند برای بازپس‌گیری عاملیت از ساختارهای سرکوب‌گر یا مردسالار. ولی حتی این بازپس‌گیری، اگر بر بستری از خودِ آسیب‌دیده یا رابطه‌های گسسته سوار شود، ممکن است همچنان در دایره کنترل باقی بماند.

 

روانکاوی به جای تمرکز بر نرمال یا انحراف، بر معنا و روایت متمرکز است. بدن، در این دیدگاه، متن ناخوانده‌ای است که باید «شنیده» شود. کاری که روان‌درمانی انجام می‌دهد، ترجمه این بدن به زبان است؛ فرصتی برای آن‌که فرد، داستانی منسجم‌تر از خود بسازد و از تکه‌تکه بودن تجربه بدن، به یکپارچگی روانی نزدیک شود.

 

در نهایت، تغییر دادن بدن نه فقط بازتاب یک خواسته بیرونی، بلکه اغلب کوششی درونی برای مدیریت اضطراب‌ها، ترمیم فقدان‌ها و احضار خودِ دیده نشده است. روانکاوی به ما نشان می‌دهد که آنچه در ظاهر «بازسازی» بدن به نظر می‌رسد، اغلب تلاشی برای بازسازی روان است—روانی که تنها از خلال بدن، مجال سخن گفتن یافته است.



3 نظر:

نظر بدهید

تماس با ما